سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در دانشش اختلاف و دوگانگینباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
بیستجان لنجان
 
صله رحم در نهج البلاغه

1287. حق همسایه

قال علیه السلام عند وفاته: الله الله فى جیرانکم، فانهم وصیة نبیکم. ما زال یوصى بهم، حتى ظننا اءنه سیورثهم.
در هنگام وفات خویش فرمود: خدارا خدارا! درباره همسایگانتان که آنان سفارش شده پیامبر شمایند. پیامبر صلى الله علیه و آله پیوسته درباره همسایگان سفارش مى کرد چندان که گمان بردیم آن ها را ارث بر قرار خواهد داد.
1288. نیاز خویشاوندى به دوستى (1)
القرابة الى المودة، اءحوج من المودة الى القرابة
خویشاوندى به دوستى نیازمندتر است تا دوستى به خویشاوندى. (2)
1289. محبت به خویشاوندان
اءیها الناس! انه لا یستغنى الرجل و ان کان ذا مال عن عترته، و دفاعهم عنه باءیدیهم و اءلسنتهم، و هم اءعطى الناس حیطة من ورائه، و اءلمهم لشعثه، و اءعطفهم علیه عند نازلة اذا نزلت به. و لسان الصدق یجعله الله للمرء فى الناس، خیر له من المال یرثه غیره و منها: اءلا لا یعدلن اءحدکم عن القرابة یرى بها الخصاصة اءن یسدها بالذى لا یزیده ان اءمسکه، و لا ینقصه ان اءهلکه. و من یقبض یده عن عشیرته فانما تقبض منه عنهم ید واحدة و تقبض منهم عنه اءید کثیرة؛ و من تلن حاشیته، یستدم من قومه المودة
اى مردم! هیچ کس هر اندازه هم ثروتمند باشد، از خویشان (ایل و عشیره ) خود و حمایت عملى و زبانى آن ها از خویش بى نیاز نیست. آنان بزرگ ترین گروهى هستند که از انسان پشتیبانى مى کنند و پراکندگى و پریشانى او را از بین مى برند و در مصیبت ها و حوادثى که برایش پیش مى آید بیش از همه به او مهربان و دلسوزند. نام نیکى که خداوند براى انسان در میان مردم پدید مى آورد بهتر است از مال و ثروتى که وى براى دیگران باقى مى گذارد.
هان! مبادا از خویشاوند نیازمند خود روى برتابید و از دادن اندک مال به او، که اگر ندهید چیزى بر ثروت شما نمى افزاید و اگر بدهید چیزى کم نمى شود، دریغ نکنید. هر که از خویشان خود دست کشد، یک دست از آنان بازگرفته، اما دست هاى فراوانى از خود کنار زده است و آن کس که با قوم و خویشان خود نرم خو و مهربان باشد، دوستى و محبت همیشگى آنان را به دست آورد. (3)
1290. وجوب صله رحم
(فرض الله ) صلة الرحم منماة للعدد
خداوند صله رحم را براى کثرت نفرات واجب گردانید. (4)
1291. فلسفه خانه بزرگ
لعلاء بن زیاد، لما راءى سعة داره: ما کنت تصنع بسعة هذه الدار فى الدنیا، و اءنت الیها فى الاخرة کنت اءحوج؟ و بلى ان شئت بلغت بها الاخرة. تقرى فیها الضیف، و تصل فیها الرحم، و تطلع منها الحقوق مطالعها، فاذا اءنت قد بلغت بها الاخرة
امام على علیه السلام وقتى خانه وسیع علاء بن زیاد را دید به او فرمود: چه کارى به بزرگى و فراخى این خانه در دنیا دارى، در حالى که تو در آخرت به آن نیازمندتر خواهى بود.
آرى! اگر بخواهى با این خانه بزرگ توشه براى آخرت ذخیره کنى در این خانه مهمان را بنوازى و پیوند با خویشان را محکم تر کنى. و حقوق آن را به مصارف خود ادا کنى، با این شرایط است که براى آخرت خود زاد و توشه تحصیل نموده اى. (5)
1292. ره آورد جوانمردى
الکرم اءعطف من الرحم
بزرگوارى و جوانمردى بیشتر از علقه خویشاوندى موجب مهربانى و توجه مردم نسبت به انسان مى گردد. (6)
1293. زکات مال
من آتاه الله مالا، فلیصل به القرابة، و لیحسن منه الضیافة
هر کسى که خدا به او مالى داد به نزدیکان خود بپردازد و مهمان نوازى کند. (7)
1294. غریب حقیقى
رب بعید اءقرب من قریب، و قریب اءبعد من بعید. و الغریب من لم یکن له حبیب.
بسا دورى که از هر نزدیکى نزدیک تر است و بسا نزدیکى که از هر دورى از آدمى دورتر است، غریب کسى است که دوستى نداشته باشد. (8)
--------------------------
1-نامه 47.
2-حکمت 308.
3-خطبه 23.
4-حکمت 252.
5-خطبه 209.
6-حکمت 247.
7-خطبه 142.
8-نامه 31.
منبع :نهج البلاغه موضوعی (عباس عزیزی) ناشر:صلاة ؛چاپ عترت ؛محل نشر:قم سال نشر:1380


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 95/12/15:: 10:36 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ